کد مطلب:33771 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:105

مقوله صبر در مکتب عرفان عاشقانه











عرفان عاشقانه كه مبتنی بر كشف عظیم عنصر «عشق» بود، به رفوگری آن پارگی در عرفان زاهدانه پرداخت. در این مكتب همت بر آن بود كه انجام تكالیف اخلاقی و تحمل بار سنگین ریاضات و تحقق مواعظ واعظان را عملا امكان پذیر نمایند. این عارفان عاشق دریافته بودند كه اگر سالك بر مركب عشقی سوار نباشد و كامش از شهد محبتی شیرین نگردد، هرگز نمی تواند آن بار سنگین ریاضت را تاب آورد و به مقصود برساند. از همین رو در مكتب عرفان عاشقانه توصیه این بوده است كه شخص باید از ابتدای طریق حظی از محبت بیابد تا بتواند دشواری های راه را به سهولت بیشتر تحمل كند. سالكی كه در طریق سلوك از شهد محبت بی نصیب است رفته رفته به علت دشواری ریاضات و مجاهدات، تنگ حوصله و عبوس و ترشرو می شود و تعادل شخصیت خود را از دست می دهد. حتی كار به جایی می انجامد كه تمام شخصیت او یكسره دگرگون می شود و به انسانی بسیار قسی القلب و نا متعارف مبدل می گردد. به قول حافظ:


پشمینه پوش تنگخو از عشق نشنیده است بو
از مستیش رمزی بگو تا ترك هشیاری كند


(غزلهای حافظ، ص 167)


نصیحت گوی رندان را كه با حكم قضا جنگ است
دلش بس تنگ می بینیم مگر ساغر نمی گیرد


(غزلهای حافظ، ص 131)

گویی پشمینه پوشی و تند خویی قرین یكدیگر بوده اند و گویی صوفیان را با گشاده رویی و تردماغی نسبتی نبوده است. حقیقتا در امر سلوك بنا

[صفحه 335]

بر «گذشت» و «ایثار» است. انسان برای آنكه در مدارج كمال معنوی صعود كند باید از دلبستگی های خود دست بشوید و بخصوص از آنچه دوست می دارد، بگذارد. خداوند می فرماید:

لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون (آل عمران، 92)

این امر حقیقت بسیار مهمی است. «اهل بر» كسانی هستند كه از تعلقات محبوب خود انفاق كرده اند.


صفحه 335.